فوبیای اخبار
۸ سالم بود یه نیم بوت خوشگل سفید و مشکی خریده بودم هر ۱۰ دقیقه یه بار سرم و می انداختم پایین و کلی نگاش میکردم بد جوری به دلم نشسته بود این کفش , نفهمیدم چی شد که سر از تعمیر گاه دراوردیم
من که اصلا اون جا نبودم داشتم با کفشم تو کهکشان راه شیری لی لی بازی میکردم
فکر کنم نزدیکای مریخ بودم که مرد تعمیرکار رو کرد به بابام گفت "امروز اخبار میگفت امریکا میخواد هفته دیگه به ایران حمله کنه"
هنوزم صدای اون مرد تو گوشمه ...
نفهمیدم چقدر گذشت یا اصلا چجوری گذشت یه نگاه دور و برم انداختم دیدم نزدیکای خونه ایم
یه هفته منتظر بمب بودم , منتظر بودم خونمون با خاک یکسان شه و من و خانوادم و کفشم زیر اوار بمونیم
یه هفته گذشت , یه ماه گذشت , چند سال گذشت ولی امریکا حمله نکرد اصلا نمیدونم اون مرد راست گفت یا نه !!!
فقط این و میدونم که من موندم و ترسم از اخبار , اخبار برام شده بود یه اژدها دو سر شکست ناپذیر
یه چند باری اتفاقی اخبار شنیدم که نه تنها باعث نشد ترس من بهتر بشه که بدترم شد
عین نیم ساعتش درباره گرم شدن کره زمین , جنگ فلسطین و امار کشته شده ها, کمبود اب و غذا مردم سومالی , خودکشی , بیکاری و ... حرف میزد
دیگه اخبار گوش نکردم , از اخبار میترسم
فکر کنم فوبیا دارم , فوبیای اخبار